محسن کاظمی پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی- که تدوین خاطرات شماری دیگر از فعالان انقلاب را نیز در کارنامه خویش دارد- در دیباچه خویش بر این اثر، از پارهای پرسشها و دغدغههای خود درباره این حرکت تاریخساز، پرده برداشته است. وی در بخشی از این درآمد مطول، چنین مینویسد: «بارها از من پرسیدهاند چرا این همه خاطرهگویی و خاطرهنگاری؟ و چه فایده از این همه گفتهها و نوشتهها؟!... پاسخ به این پرسش را باید در ۱۸ سال پیش جست، زمانی که برای اولین بار پای در این مسیر نهادم. با اینکه در حال و هوای انقلاب اسلامی رشد و تکوین یافته بودم، سؤالات بسیاری پیرامون این پدیده بزرگ سیاسی- اجتماعی، که زندگی ما را زیر و رو کرد، در ذهن داشتم.
در پی یافتن پاسخ به پرسشهایم، دست به تحقیق و مطالعه زدم. در کتابها، کلاسها، محافل و تشکلها، جوابی نیافتم. اگر جوابی هم شنیده میشد، بسیار سطحی و کلیشهای بود! در رسانههای جمعی نیز فقط نظرها و تحلیلهای تبلیغی و ارشادی وجود داشت. پس گشتم و گشتم. پرسیدم و جستم. تا آنکه راهنمایی شدم به سوی پدیدآورندگان انقلاب: انقلابیون، مبارزان، فعالان سیاسی و به زعم رژیم شاه خرابکاران، اغتشاشگران، بر هم زنندگان امنیت اجتماعی و معترضان به تاج و تخت شاهنشاهی. گفتگو، مصاحبت و نشست و برخاست با ایشان، و شنیدن خاطرات تلخ و شیرین و تحلیلهای آنان، به جوابهایی اندک از پرسشهایی بسیار، رهنمونم کرد، اما همین یافتن و دانستن خاطرات و خطرات و تحلیلهای آنها، لایه لایه بر سؤالات من افزود. نمیتوانستم خود را فریب دهم که اقناع شدهام، نه نشدم! اما معترفم دریچههایی از معرفت و حقیقت به رویم گشوده شد که اولین باب آن، علم به جهل خود و بعد اشتیاق بیشتر به دانستن بود.
برای اینکه این مقدمه را بنویسم، به سلسله سؤالات دوستانم نیز نقبی زدم. دریافتم سؤال از، درباره و یا نسبت به انقلاب و انقلاب اسلامی و ثمره آن (جمهوری اسلامی)، کمشمار نیست. پرسشهایی پیرامون چیستی، چرایی، چگونگی، دلایل هزیمت رژیم شاه و رویش و پیروزی انقلاب، هویت و ماهیت، مرام و مشی انقلابیون و مبارزان، مکاتب فکری و اندیشهای جریانهای سیاسی، اسلامی بودن انقلاب از بدو تکوین، میزان نقش و سهم گروهها، هزینههای انقلاب، رهبری انقلاب اسلامی، برنامه حکومتی انقلاب، میزان موفقیت انقلاب اسلامی در نیل به اهداف استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، انتخابات ۱۲ فروردین ۱۳۵۸، قانوناساسی به عنوان مانیفست انقلاب و جمهوری اسلامی، میزان و معیار بهرهمندی از مواهب انقلاب، سرنوشت پارهای از گروهها و افراد انقلابی غیرمسلمان، که هدفشان رفع ظلم و ستم از جامعه بود،
چیستی، چرایی، پیدایی و فرجام حزب جمهوری اسلامی، تندیها، خشونتها، ترورها و انشعابها در اوایل انقلاب از سوی گروههای مختلف، صدور انقلاب، اشغال سفارت امریکا، انقلاب فرهنگی و تأثیر آن بر نظام فکری و فرهنگی دانشگاهها و جامعه، وضع و نسبت قومها، قومیتها و اقلیتهای دینی با انقلاب و جایگاه آنان در جمهوری اسلامی، جنگ، آغاز، ادامه و انجام، روابط بینالملل و جایگاه ایران در جهان، دشمنان و دشمنیهای بیگانه، تحریمها، تحدیدها، موانع و تهدیدها، تهاجم فرهنگی، فساد اداری و اقتصادی، پیشرفتها و عقبگردها، عملکرد رهبری، عملکرد نهادها و سازمانهای انقلاب، کمیته، سپاه، بنیاد مستضعفان و جانبازان، دادگاههای انقلاب، هستههای گزینش، صدا و سیما، حوزه هنری و...، نقش و عملکرد حوزههای علمیه و روحانیون در انقلاب، تأثیر انقلاب بر زندگی جاری مردم، انتخابات و میزان مشارکت مردم در تعیین آگاهانه سرنوشت حکومت، عملکرد دستگاهها و مجامع سیاستگذار اعم از مجالس، دولتها، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی، فراز و فرود مطبوعات و احزاب، ریزشها و رویشهای انقلاب و شاخصههای آن، «پدیده مهاجرت نخبگان و فرار مغزها، اقدامات خودسر برخی نهادها و افراد، امتداد و ادامه فضای انقلابی بر کشور، نسبت جمهوری اسلامی با شاخصههای عدالت، دیانت، تقوا، حفظ کرامت انسانها و رفاه و آسایش جامعه، تأثیر انقلاب اسلامی بر حرکتها و جنبشهای بیداریبخش و خیزشهای بهاری منطقه و جهان، آینده، تحولات نسلی و مواردی از این قبیل. سلسله سؤالها درباره انقلاب، وقتی به نسل امروز کشیده شد، دوستی در پاسخ نوشت من و امثال من در این رده سنی، تا چشم گشودیم در انقلاب بودیم! چون انقلاب نکردهایم، شاید ندانیم که از انقلاب چه سؤالی داریم و احتمالاً سؤالی هم نداریم! ماهیان ندیده غیر از آب/ پرس پرسان ز هم که آب کجاست؟... این پرسشها، سخت فلسفی و بنیادین هستند که طرح و پرداختن به آنها، لازمه پویایی و حیات جامعه و بسان داروی تلخی است، که سلامت و بهروزی به ارمغان میآورد.»
کاظمی در بخش دیگری از این مقدمه، درباره خاطرات عدهای از مبارزان انقلاب اسلامی، که از سوی مؤسسات تاریخپژوهی انقلاب اسلامی نشر یافته نیز اینگونه به اظهار نظر پرداخته است: «کتابهای اسناد و خاطراتی که از سوی دفتر ادبیات انقلاب اسلامی و دیگر مراکز پژوهشی و اسنادی در این دو دهه اخیر، یکی پس از دیگری منتشر شدهاند، فقط ناظر به بخشی از پرسشهای چیستی و چرایی انقلاب هستند. حتی در این بخش، هنوز ابهامات و سؤالات زیادی وجود دارد و کانون دیگر سؤالات نیز متلاشی نشده و به قدرت خود باقی است و بر حیات سلسله آنها، افزوده میشود.
به نظرم انتشار هر کتاب تاریخی، بهویژه خاطرات سیاسی، فرصتی است تا ما از گذشته خود و پیشینیان بیشتر بدانیم و گامی به منزل پاسخ سؤالات نزدیک شویم. من این فرصت را دریافته و با آزادسازی اطلاعات، به آن عمق دادهام تا با انباشت اطلاعات و یافتن جهانهای گمشده، در فراهم نمودن سرمایههای فکری و فرهنگی برای حال و آینده سرزمین مادریام، به قدر بضاعت خود سهیم باشم. به جد دیدهام انسانهایی که برای اعتلای مرز و بوم خویش و ایجاد آیندهای درخشان برای فرزندان این سرزمین، با هر عقیده و فکری که آن را درست میپنداشتند و با هر طریقی که صلاح میدانستند و هر قدری که میتوانستند، بسیار زحمت کشیده، اما در تاریخ دیده نشدهاند! از انصاف دور است که ما به دلیل نبود همترازی در فکر، قبض قدرت و بسط اعتقادی خود، از آنان بگذریم و حتی در پارهای موارد، بیاعتبارشان کنیم. همچنین است وضع کسانی که در سایه قدرت، ثروت و موقعیت، خیانتها و فسادهای خویش را لاپوشانی میکنند! وظیفه و رسالت پژوهشگر تاریخ حکم میکند برای رسیدن به کنه حقایق وقایع، با تمام توش و توان تلاش کند و اطلاعات حاصله را به رأی مردم بگذارد و با پراکندن اطلاعات، آنها را به داوری منصفانه، واقعبینانه و فارغ از قرائتهای رسمی، نزدیک کند.
از این منظر انتشار کتاب خاطرات جواد منصوری در سال ۱۳۷۶، با بازخوردهایی جالب مواجه بود. خوانندگان همچو من، با خواندن این خاطرات، سؤالات بیشتری برایشان ایجاد شده بود. به نظرم رشد و تحریک ذهنهای نقاد و پرسشگر، و ایجاد انگیزه برای پیجویی حقیقت، خود یک موفقیت است. پس با اشتیاق بیشتر، سراغ دیگر پدیدآورندگان انقلاب را گرفتم. نشانیهای دریافتی یکطرفه بود: فقط مبارزان مسلمان! در لابهلای سخنان و خاطرات آنان، گاهی اشاره و یادی از مبارزان غیرمسلمان میشد. دریافتم که همه انقلاب را به نام خدا آغاز نکردند، تعدادی به نام مردم، به نام تودهها و به نام آزادی، پای پیش نهادند...».
منبع: روزنامه جوان
نظر شما